سیر و سیاحت در عالم پس از مرگ برای همه جذّاب و دلنشین است.مرحوم آیت الله شیخ حسن نجفی قوچانی با بهره گیری از قدرت انتقال پیام با داستان و بهره مندی از روایات اهل بیت سفری به عالم برزخ کرده و خواننده را در این سفر روحانی با منازلی آشنا می کند که قبل از مرگ نمی توان تجربه کرد.استاد علیرضا سبحانی نسب با بازآفرینی این اثر،نثری شیرین و امروزی پیش روی خواننده قرار داده تا شهد سخنان اهل بیت به آسانی به کامتان سرازیر گردد.
کتاب ماجرای پس از مرگ و عالم برزخ را به صورت داستانی روایت می کند. آقا نجفی قوچانی داستان را بر اساس احادیث رسیده از امامان شیعه دربارهٔ عالم برزخ شکل داده است. کتاب در رابطه با برزخ و حوادثی که برای انسان از دید خداباوران روی می دهد بحث می کند. سیاحت غرب به زبان فارسی نوشته شده و برخی چون مرتضی مطهری و عبدالله فاطمی نیا آن را سیر روحی قوچانی نیز می دانند.آقانجفی کتاب را به عنوان گزارش های برزخی خود معرفی کرده و آن را از زبان اول شخص روایت کرده است. نثر سیاحت غرب متعلق به اوایل سده چهاردهم هجری شمسی بوده و در آن از عبارات عربی و دینی فراوانی استفاده شده است.روایت کتاب « » با جملهٔ «و من مُردم» آغاز می شود و به همین سادگی مخاطب را در نقطه ای متفاوت قرار می دهد. این جمله یکی از به یادماندنی ترین و عام و عوام پسندترین نمونه های آغاز طرح (Opening) است. تمام داستان بر اساس همین جمله در دنیای پس از مرگ می گذرد.حجّه الاسلام آقا سید محمد حسن نجفی معروف به آقا نجفی قوچانی فرزند سید محمد در سال 1295 ه.ق مطابق با 1257 ه.ش در قریه زیبا و با صفای خسرویه از توابع قوچان متولد شده و در همان ده به مکتب خانه رفته است.مرحوم آقا نجفی در کتاب سیاحت شرق شرح احوال و عمر خود را به خط خود نوشته که در آن می خوانیم: در زمستانی که ده ساله بودم، تمام کتب فارسی که مرسوم بود در مکتب خوانده شود، خواندم. حتی ترسّل (نامه نگاری)، خطهای شکسته و نصاب و معمای زیاد و رسم الخط کم صلا و خط شجری و حساب جمل و اعداد هندسی را فرا گرفتم … پدرش با اینکه اهل علم نبوده، اصرار داشته که فرزندش برای ادامه تحصیل همچنان به مکتب برود، ولی خود درباره ادامه درس رغبت نشان نمی داده، چنان که می نویسد: اوایل میزان (برج هفتم) بود که پدرم گفت: برو به مکتب. گفتم: مکتب فایده ای ندارد، من برای تو هزار کار می کنم که بهتر از مکتب باشد. مکتب رفتن برای من سخت بود و به کارهای خارجی، نهال کاری، بعد از آن به درو و دسته کشی و بعد از آن خرمن کوفتن و کاه و دانه کشیدن و آبیاری کردن اراضی در نسق جهت شخم آینده با آنکه فوق الطاقه بود، شایق تر بودم. به پدرم گفتم: فارسی خواندن و نوشتن را به قدر کفایت یاد گرفته ام با چیزهایی دیگر که در دهات بیش از این فایده ندارد و تو هم در کار زراعت تنهایی. گفت: بیش از این حرف مزن که من هیچ به حرف های تو گوش نمی دهم، به قول خودت خیلی بی حیا و جسور شده ای، همه علما و فضلا نفهمیده اند و تو تنها فهمیده ای؟! البته باید به مکتب بروی، عادت به بازی گوشی کرده ای.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.