وی در این کتاب احادیث مربوط به غیبت و ظهور مسائل مربوط به امامت را گردآوری نموده است.
«محمد بن ابراهیم بن جعفر» ملقب به «کاتب نعمانی»، یکی از بزرگان محدثین شیعه امامیه در اوایل قرن چهارم هجری و معروف به ابن زینب است. او نویسنده ای است که در شناخت رجال و احادیث آنان تبحر دارد. وی نزد ثقه الاسلام، «محمد بن یعقوب کلینی» ـ صاحب کتاب کافی ـ به آموختن حدیث پرداخت و بخش عمده دانش را از او فراگرفت و کاتب استاد خود (شیخ کلینی) گردید و به همین عنوان (کاتب) شهرت یافت.
از جمله آثار او «غیبت نعمانی» است. وی در این کتاب احادیث مربوط به غیبت و ظهور مسائل مربوط به امامت را گردآوری نموده است.
نعمانی برای رفع شکی که پس از مرگ امام یازدهم شیعیان حسن عسکری میان ایشان افتاده بود، این کتاب را نوشت با این امید که شیعیان ضرورت غیبت را ثابت کند.وی درباره انگیزه نوشتن این کتاب بیان می کند:«من در جامعه میدیدم شیعیان و علاقه مندان به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین به گروههای مختلفی تقسیم شده اند و نسبت به امام زمان و ولی امر و حجت پروردگار خود سرگردان گشته اند.
پس از بررسی، دلیل آن را غیبت آن حضرت یافتم، چنان که رسول خدا و حضرت علی و ائمه معصومین نیز به آن اشاره نموده اند؛ لذا به یاری خداوند بر آن شدم تا روایاتی که مشایخ بزرگ روایی از امیر المؤمنین و ائمه معصومین درباره غیبت امام عصر روایت کردهاند جمع آوری نمایم.
بسیاری از روایاتی که هم اکنون در اختیار من است را علمای اهل تسنن نیز روایت کرده اند.البته روایات آنان در این باره بسیار گسترده تر از روایاتی است که هم اکنون در اختیار من می باشد.»
برشی از کتاب:
روایات درباره نگهداری سر آل محمد از نااهلش و اینکه نباید اشاعه یابد و به گوش دیگران برسد:
1- خبر داد ما را ابو العباس احمد بن محمد بن سعید ابن عقده الکوفی او [ صفحه 21] گفت: حدیث کرد برای ما قاسم بن محمد بن حازم او گفت: حدیث کرد ما را عبیس بن هشام ناشری او گفت: حدیث کرد مارا عبد الله بن جبله از سلام بن ابی [ صفحه 22] عمره از معروف بن خربوذ از ابی الطفیل عامر بن وائله او گفت: امیر المومنین علیه السلام فرمود: مگر دوست دارید که مردم، خدا و رسول را دروغگو پندارند؟ با مردم از آنچه شناسائی دارند سخن بگوئید و از آنچه انکار میکنند خودداری کنید.2- و حدیث کرد مرا ابو القاسم حسین بن محمد باوری او گفت حدیث کرد ما را یوسف بن یعقوب مقری [سقطی] در واسط [4] او گفت حدیث کرد مرا خلف بزاز از یزید بن هارون از حمید طویل که گفت: شنیدم کانس بن مالک گفت: [ صفحه 23] شنیدم رسول خدا می فرمود: با مردم درباره آنچه قدرت شناخت آن را ندارند سخن نگوئید مگر دوست دارید که مردم، خدا و رسول خدا درغگو پندارند؟.3- و حدیث کرد ما را احد بن محمد بن سعید ابن عقده او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن یوسف بن یعقوب جعفی ابو الحسن او گفت حدیث کرد ما را اسماعیل بن مهران او گفت حدیث کرد ما را حسن بن علی بن ابی حمزه از عبد الاعلی ابن اعین او گفت: امام صادق (ع) مرا فرمود ای عبد الاعلی کشیدن بار ولایت ما نه آنست که کسی آن را بشناسد و بپذیرد بلکه کشیدن آن آنست که آنرا نگهداری کند و از نا اهلش پوشیده کند، به شیعیان ما سلام ما و رحمت خدا را برسان و بانان بگو که امام صادق بشما پیام داد که: خدا رحمت کند بنده ای را که به مردم آنچه را که می تواند درک کنند اظهار کند و از آنچه انکار میکنند خودداری کند و ازاین رهگذر دوستی مردم را نسبت بخودش و نسبت بما جلب نماید. سپس امام (علیه السلام) فرمود کسی که بما اعلان جنگ می دهد زحمتش بر ما بیش ازآن کس نیست که سخنی را که ما دوست نداریم بر زبان می راند.4- و حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد ما را ابو عبد الله جعفر بن عبد الله از کتابش در ماه رجب سال 208 او گفت: حدیث کرد ما را حسن بن علی بن فضال او گفت حدیث کرد مرا صفوان بن یحیی از اسحاق ابن عمار صیرفی از عبد الاعلی بن اعین): از امام صادق علیه السلام که فرمود: فقط شناختن و دوست داشتن در این کار [ صفحه 24] – کافی نیست تا آنگاه که آنرا از نا اهلش پوشیده بداری و شما را همین قدر بسنده است که آنچه را که ما گفته ایم بگوئید و از آنچه مالب بسته ایم لب به بندید که اگر شما گفته های ما را بگوئید و در نا گفته های ما تسلیم ما شوید ایمانی همانند ایمان ما خواهید داشت و خدای تعالی می فرماید: فان آمنو بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا اگر آنان همانند شما ایمان داشته باشند بطور مسلم راه حقیقی را یافته اند…
از جمله آثار او «غیبت نعمانی» است. وی در این کتاب احادیث مربوط به غیبت و ظهور مسائل مربوط به امامت را گردآوری نموده است.
نعمانی برای رفع شکی که پس از مرگ امام یازدهم شیعیان حسن عسکری میان ایشان افتاده بود، این کتاب را نوشت با این امید که شیعیان ضرورت غیبت را ثابت کند.وی درباره انگیزه نوشتن این کتاب بیان می کند:«من در جامعه میدیدم شیعیان و علاقه مندان به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین به گروههای مختلفی تقسیم شده اند و نسبت به امام زمان و ولی امر و حجت پروردگار خود سرگردان گشته اند.
پس از بررسی، دلیل آن را غیبت آن حضرت یافتم، چنان که رسول خدا و حضرت علی و ائمه معصومین نیز به آن اشاره نموده اند؛ لذا به یاری خداوند بر آن شدم تا روایاتی که مشایخ بزرگ روایی از امیر المؤمنین و ائمه معصومین درباره غیبت امام عصر روایت کردهاند جمع آوری نمایم.
بسیاری از روایاتی که هم اکنون در اختیار من است را علمای اهل تسنن نیز روایت کرده اند.البته روایات آنان در این باره بسیار گسترده تر از روایاتی است که هم اکنون در اختیار من می باشد.»
برشی از کتاب:
روایات درباره نگهداری سر آل محمد از نااهلش و اینکه نباید اشاعه یابد و به گوش دیگران برسد:
1- خبر داد ما را ابو العباس احمد بن محمد بن سعید ابن عقده الکوفی او [ صفحه 21] گفت: حدیث کرد برای ما قاسم بن محمد بن حازم او گفت: حدیث کرد ما را عبیس بن هشام ناشری او گفت: حدیث کرد مارا عبد الله بن جبله از سلام بن ابی [ صفحه 22] عمره از معروف بن خربوذ از ابی الطفیل عامر بن وائله او گفت: امیر المومنین علیه السلام فرمود: مگر دوست دارید که مردم، خدا و رسول را دروغگو پندارند؟ با مردم از آنچه شناسائی دارند سخن بگوئید و از آنچه انکار میکنند خودداری کنید.2- و حدیث کرد مرا ابو القاسم حسین بن محمد باوری او گفت حدیث کرد ما را یوسف بن یعقوب مقری [سقطی] در واسط [4] او گفت حدیث کرد مرا خلف بزاز از یزید بن هارون از حمید طویل که گفت: شنیدم کانس بن مالک گفت: [ صفحه 23] شنیدم رسول خدا می فرمود: با مردم درباره آنچه قدرت شناخت آن را ندارند سخن نگوئید مگر دوست دارید که مردم، خدا و رسول خدا درغگو پندارند؟.3- و حدیث کرد ما را احد بن محمد بن سعید ابن عقده او گفت: حدیث کرد ما را احمد بن یوسف بن یعقوب جعفی ابو الحسن او گفت حدیث کرد ما را اسماعیل بن مهران او گفت حدیث کرد ما را حسن بن علی بن ابی حمزه از عبد الاعلی ابن اعین او گفت: امام صادق (ع) مرا فرمود ای عبد الاعلی کشیدن بار ولایت ما نه آنست که کسی آن را بشناسد و بپذیرد بلکه کشیدن آن آنست که آنرا نگهداری کند و از نا اهلش پوشیده کند، به شیعیان ما سلام ما و رحمت خدا را برسان و بانان بگو که امام صادق بشما پیام داد که: خدا رحمت کند بنده ای را که به مردم آنچه را که می تواند درک کنند اظهار کند و از آنچه انکار میکنند خودداری کند و ازاین رهگذر دوستی مردم را نسبت بخودش و نسبت بما جلب نماید. سپس امام (علیه السلام) فرمود کسی که بما اعلان جنگ می دهد زحمتش بر ما بیش ازآن کس نیست که سخنی را که ما دوست نداریم بر زبان می راند.4- و حدیث کرد ما را احمد بن محمد بن سعید او گفت: حدیث کرد ما را ابو عبد الله جعفر بن عبد الله از کتابش در ماه رجب سال 208 او گفت: حدیث کرد ما را حسن بن علی بن فضال او گفت حدیث کرد مرا صفوان بن یحیی از اسحاق ابن عمار صیرفی از عبد الاعلی بن اعین): از امام صادق علیه السلام که فرمود: فقط شناختن و دوست داشتن در این کار [ صفحه 24] – کافی نیست تا آنگاه که آنرا از نا اهلش پوشیده بداری و شما را همین قدر بسنده است که آنچه را که ما گفته ایم بگوئید و از آنچه مالب بسته ایم لب به بندید که اگر شما گفته های ما را بگوئید و در نا گفته های ما تسلیم ما شوید ایمانی همانند ایمان ما خواهید داشت و خدای تعالی می فرماید: فان آمنو بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا اگر آنان همانند شما ایمان داشته باشند بطور مسلم راه حقیقی را یافته اند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.