یک رمان سیاسی اجتماعی مذهبی
این رمان، یک اثر سیاسی، اجتماعی است که فراز و فرودهای زندگی شخصی و شغلی یک مدیر رسانه ای را روایت می کند که درگیر ماجرای پرونده فساد اداری می شود و در مسیر مقابله با مفسدین اقتصادی-اداری، دردسرهایی برایش پیش می آید و در نهایت… فصل های این رمان، هرکدام نام مستقلی دارند. با توجه به این که مضمون کلی آن نقد نظام اداری است، استفاده از اسامی خاص حکومتی مانند امپراطور، ژنرال، درمحضر سلطان، همراه با مردم ، هم گام با مسئولین و پزشک عالیجناب، به طور مستمر، سازمانی و حکومتی بودن فضای اثر را تداعی می کند. این اثر، ازجهت مکانی ،بسیار پر تعداد است وعملا نویسنده، دست خواننده را می گیرد و از مرزن آباد چالوس تا لواسان و جنگل گیسوم و یادمان شهدای گمنام سرچشمه تهران و زندان و برج میلاد و سه راه سرگردون، با خود می گرداند و می چرخاند. شاخص ترین مکان نمادین در این رمان، منطقه ای از مناطق تهران به نام سه راه سرگردون است و با وجود این که خواننده در فصل سوم، با نام این مکان روبرو می شود، اما استفاده مفهومی از آن، در فصول آخر اتفاق می افتد. یعنی آن جایی که کیان بعد از کتک زدن الهه، به او می گوید: تو، من رو بین دینم، خودت و خانواده ام سرگردون کردی!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.